یادمه تو سخت ترین روزهای خدمت بودم.یه عصر پاییزی مرخصی شهری گرفتم و ناامید از آینده داشتم از جلوی یه کتابفروشی رد میشدم که چشمم به این کتاب خورد.

یه کتاب خوشگل و اهل دلی ، شبیه یه وبلاگ قشنگ ، شبیه یه نگاه بی تفاوت ولی دقیق از فاصله چند متری .


پست هفتاد و هفتم : عکس یادگاری تیپ 55 هوابرد

پست هفتاد و ششم : بازی ایران - اسپانیا

پست هفتاد و پنجم : آزمون پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه

یه ,شبیه ,، ,کتاب ,تفاوت ,ولی ,شبیه یه ,، شبیه ,قشنگ ، ,وبلاگ قشنگ ,یه نگاه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسکین کر شیراز "دارا"دوست خداست،بیاید،غمی ازبین ببردشادی زاید خلاصه راهنمای بکارگیری استاندارد حسابداری شماره ۱۶ معماری نوین ایرانی آموزشگاه کامپیوتر و حسابداری عصرنخبگان عدالت قوچان دستگاه تصفیه آب آشپزی نوین مدرسه دارا بهترین ارایشگاه با خدمات به روز/ ارایشگاه پرسیما